ترجمه کلمه ruminative

ruminative نشخوارى

ترجمه کلمه rebutter

rebutter “پاسخ رد،رد کننده قانون ـ فقه : تکذيب کننده”

ruminator نشخوار کننده

rebuttal رد،تکذيب ،دفع ،عمل متقابل ،پس زنى

rummage جستجو،تحقيق ،کاوش ،بازرس کشتى ،اغتشاش ،اشفتگى ،خاکروبه ،کاويدن ،زير و رو کردن ،بهم زدن ،خوب گشتن

rebuttable presumptions “فرض مردود بازرگانى : احکام قابل رد”

rummage out با جستجوى زياد در اوردن

rebuttable presumption قانون ـ فقه : فرض قانونى قابل انکار

rummage sale حراج هداياى تقديمى بکليسا براى امور خيريه

rebuttable “قابل رو کردن بازرگانى : رد کردنى ،رو کردنى”