ترجمه کلمه ramark

ramark “رمارک علوم نظامى : فار رادارى دريايى”

ترجمه کلمه recalcitrancy

recalcitrancy )recalcitrance(سرسختى ،کله شقى ،جواب رد،تمرد،سرکشى

ruminant جانور پستاندار نشخوار کننده ،(مج ).فکور

recalcitrance )recalcitrancy(سرسختى ،کله شقى ،جواب رد،تمرد،سرکشى

ruminantia نشخوار کنندگان

rebuy “خريد مکرر بازرگانى : خريد مکرر،بازخريد”

ruminate نشخوار کردن ،انديشه کردن ،دوباره جويدن

radar trapping “اختلال رادار علوم نظامى : اختلال پيدا کردن رادار”

rumination “نشخوار،انديشناکى روانشناسى : نشخوار”

rebutting evidence “شاهد معارض قانون ـ فقه : رد دليل ،دليل معارض”