round “گرد بى خرده ،نوبت گرد کردن ،روند بوکس برابر ۳ دقيقه ،زمان مسابقه تکواندو،گلوله ،فشنگ ،تعداد تير،تعداد شليک دور،بى خرده ،نوبت ،گردکردن ،بى خرده کردن ،کامل کردن ،تکميل کردن ،دور زدن ،مدور،گردى ،منحنى ،دايره وار،عدد صحيح ،مبلغ زياد علوم مهندسى : مدور کامپيوتر : بى خرده کردن ورزش : هر روند ۳ دقيقه و هرمسابقه ۳ روند دارد با ...
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه rectilineal
rectilineal داراى خط هاى راست ،راست خط،محدود بخطوط راست
Read More »ترجمه کلمه round about
round about (در سخن )دور سر گرداندن مطلب ،پر پيچ و خم
Read More »ترجمه کلمه rectifying valve
rectifying valve علوم هوايى : شير يکسو کننده
Read More »ترجمه کلمه round and round
round and round دور تا دور،گرداگرد،از هر سو،ازهر طرف
Read More »ترجمه کلمه rectifying
rectifying علوم هوايى : راستگردى
Read More »ترجمه کلمه round angle
round angle زاويه ¹ ۳۶درجه
Read More »ترجمه کلمه rectify
rectify “تصحيح کردن ،برطرف کردن ،جبران کردن ،يکسو کردن ،اصلاح کردن علوم مهندسى : يکسو کردن قانون ـ فقه : تصفيه کردن بازرگانى : تصحيح کردن”
Read More »ترجمه کلمه round bilge
round bilge علوم دريايى : خن گرد
Read More »ترجمه کلمه rectifier meter
rectifier meter الکترونيک : سنجه با يکسوکننده
Read More »