ترجمه کلمه rostrum

rostrum “منبر،کرسى خطابه ،منقار،پوزه ،تاج قانون ـ فقه : کرسى خطابه”

ترجمه کلمه redingote

redingote ردنگت

rosulate (گ.ش ).روى هم خوابيده ،داراى گلهاى اويزان

rediculously بطور خنده اور،بطور مضحک

rosy گلگون ،سرخ ،لعل فام ،خوشبو،گل پاشيده ،گلى کردن

rediant energy علوم هوايى : انرژى تابشى

rot پوسيدن ،ضايع شدن ،فاسد کردن

redhead مو قرمز،داراى موى سرخ

rot gut (نوشابه ) معده خراب کن

radiate “تابيدن ،پرتو افکندن ،شعاع افکندن ،متشعشع شدن علوم مهندسى : درخشيدن متشعشع شدن”