refresh rate “کامپيوتر : تعداد دفعات در ثانيه که يک تصوير بر روى CRT بايد مجددا “”ترسيم شود تا چشمک نزند ميزان دوباره سازى”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه refresh memory
refresh memory “واحد حافظه با سرعت بالا براى توليد مجدد تصوير کامپيوتر : ناحيه اى از حافظه کامپيوتر که مقاديرى را نگهدارى مى کند”
Read More »ترجمه کلمه rock toe
rock toe معمارى : سنگچين پاياب
Read More »ترجمه کلمه refresh display cycle
refresh display cycle کامپيوتر : زمان ميان پيمايش پرتو الکترونى روى يک صفحه نمايش
Read More »ترجمه کلمه rock wash
rock wash معمارى : پوشش سنگى
Read More »ترجمه کلمه refresh circuitry
refresh circuitry کامپيوتر : مدار دوباره سازى
Read More »ترجمه کلمه rock wool
rock wool شيمى : پشم کوهى
Read More »ترجمه کلمه refresh buffer
refresh buffer کامپيوتر : يک مکان حافظه موقت که در هنگام تازه کردن يک صفحه تصوير اصلاعات نمايش صفحه را نگاهدارى مى کند
Read More »ترجمه کلمه raindrop impressions
raindrop impressions زيست شناسى : اثرهاى چکه باران
Read More »ترجمه کلمه refresh
refresh “تازه کردن يک صفحه تصوير،تجديد کردن ،دوباره پر کردن ،تجديد،نيروى تازه دادن تقويت کردن ،تازه کردن ،نيروى تازه دادن به ،از خستگى بيرون اوردن ،روشن کردن ،با طراوت کردن کامپيوتر : روشن کردن علوم نظامى : تجديد قوا کردن”
Read More »