retention “حفظ،حفاظت ،ياددارى( در يادگيرى)،نگهدارى ،نگاهدارى ،ابقا،ضبط،حافظه قانون ـ فقه : حفظ روانشناسى : نگهدارى بازرگانى : ضبط علوم نظامى : توقيف بازداشت کردن”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه resident loader
resident loader کامپيوتر : بارکننده مقيم
Read More »ترجمه کلمه retention area
retention area علوم هوايى : قسمتهايى از ديسک توربين در اطراف ريشه تيغه ها که تحت نيروى زيادى قرار دارند
Read More »ترجمه کلمه resident engineer
resident engineer عمران : مهندس مقيم در کارگاه ساختمانى يا نماينده مهندس مشاور در کارگاه
Read More »ترجمه کلمه retention index
retention index “شاخص بازدارى شيمى : انديس بازدارى ورزش : شاخص بازدارى”
Read More »ترجمه کلمه resident
resident “ساکن ،مقيم ،مستقر کامپيوتر : مستقر معمارى : سکنه قانون ـ فقه : مقيم ،نماينده سياسى دولت استعمارگر در کشور مستعمره بازرگانى : در جائى سکونت داشتن”
Read More »ترجمه کلمه retention money
retention money “عمران : مقدار پولى که کارفرما جهت حسن انجام کار پيمانکار نگه ميدارد واين مقدار درصدى از کل قرارداد است که حسن انجام کار ناميده ميشود بازرگانى : پول گرويى”
Read More »ترجمه کلمه residency
residency “محل اقامت ،اقامتگاه ،(طب )اقامت پزشک در بيمارستان براى کسب تخصص قانون ـ فقه : محل اقامت نماينده دولت استعمارگر در کشور مستعمره”
Read More »ترجمه کلمه retention of configuration
retention of configuration شيمى : حفظ پيکربندى
Read More »ترجمه کلمه residence time
residence time علوم هوايى : مدت زمانيکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربين گاز ميمانند
Read More »