sprinkle “ريزش نم نم ،پوش باران ،چکه ،پاشيدن ،ترشح کردن ،پاشيده شدن ،گلنم زدن ،اب پاشى کردن علوم مهندسى : افشاندن ترشح کردن”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه staleness
staleness کهنگى ، (شب ) ماندگى
Read More »ترجمه کلمه sprinkler
sprinkler “گلاب پاش ،با اب پاش پاشيدن معمارى : ابپاش”
Read More »ترجمه کلمه stalement
stalement “گره خوردن منجر به اعلام سر پا( کشتى) ورزش : گره خوردن منجر به اعلام سر پا”
Read More »ترجمه کلمه stalemate
stalemate “بن بست ،(درشطرنج )پات ،پات کردن يا شدن ورزش : پات”
Read More »ترجمه کلمه sprinkler irrigation
sprinkler irrigation عمران : ابيارى بارانى
Read More »ترجمه کلمه stale cheque
stale cheque “چک قديمى بازرگانى : چک تاريخ گذشته”
Read More »ترجمه کلمه sprinkler truck
sprinkler truck عمران : اتومبيل ابپاش
Read More »ترجمه کلمه stale
stale “پر زور وکهنه( مثل ابجو)،(م.م ).کهنه ،مانده ،بوى ناگرفته ،بيات کردن ،تازگى وطراوت چيزى را از بين بردن ،مبتذل کردن بازرگانى : کهنه”
Read More »ترجمه کلمه sprint
sprint “دوسرعت ،با حداکثر سرعت دويدن ورزش : انواع مسابقه هاى سرعت علوم نظامى : نوعى موشک ضد موشک هدايت شونده زمين به هوا با کلاهک اتمى”
Read More »