ترجمه کلمه strandline

strandline خط ساحلى ،خط کرانه

ترجمه کلمه sooth

sooth براستى ،درحقيقت ،راستگو،تسکين دهنده ،تفال ،پيشگويى ،ضرب المثل

stranding “قانون ـ فقه : به گل نشستن تصادفى کشتى بازرگانى : به گل نشستن کشتى”

soothe ارام کردن ،تسکين دادن ،دل بدست اوردن ،دلجويى کردن ،استمالت کردن

scalelike فلس مانند،ترازو مانند

soothfast راستگو،باوفا

strander ماشين سيم پيچ ،ماشين طناب بافى

soothing ارامش بخش ،ارامى بخش ،داراى اثر تسکين دهنده ،تسليت

soothingly با سخنان نرم ،چاپلوسانه

stranded wire “علوم مهندسى : سيم بهم تابيده الکترونيک : کابل تک لايى”