ترجمه کلمه smother

smother “خفه کردن ،در دل نگاه داشتن ،خفه شدن ،خاموش کردن قانون ـ فقه : حفه شدن ورزش : شيرجه دروازه بان براى مهار گوى”

ترجمه کلمه such boliefs sprang from

such boliefs sprang from اينطورعقايدناشى ميشوداز…

smothered mate ورزش : مات مختنق

such being the case حال که چنين است ،دراينصورت

smothery خفه کننده

such as are happy انهايى که خوشبخت هستند

smoulder )smolder(سوختن ودود کردن ،بى اتش سوختن ،خاموش کردن ،خفه کردن

such as همچون ،از قبيل ،انهايى که

such and such a thing فلان چيز

sandwich compounds شيمى : ترکيبات ساندويچى