ترجمه کلمه slap down

slap down ناگهان توقيف کردن ،متوقف ساختن

ترجمه کلمه supply reserves

supply reserves علوم نظامى : ذخاير امادى

slap pass ورزش : پاس اريب

supply push inflation بازرگانى : تورم ناشى از فشار عرضه

slap shot ورزش : ضربه محکم که تيغه چوب هاکى پشت گوى به زمين مى خورد و ان را بلند مى کند

supply price of capital “قيمت عرضه سرمايه بازرگانى : اصطلاح کينز در رابطه با هزينه سرمايه گذارى”

slapdash عجول وبى دقت ،بى پروا،ناگهان ،غفلتا،عينا،کارى که سرسرى يا از روى بى پروايى انجام دهند،پوشش تگرگى

supply price “قيمت عرضه بازرگانى : قيمت توليد کننده”

slaphappy گيج( در اثر مشت خوردن)،سرمست ،از خود بى خود،بى مهابا

supply port درگاه تامين ،درگاه تدارکاتى