ترجمه کلمه sward

sward “علفزار،چمن ،سطح چمنزار،تبديل به مرغزار کردن زيست شناسى : مرغزار”

ترجمه کلمه sinuosity

sinuosity موج ،شيارموجى ،انحراف اخلاقى ،حرکت موجى

schematize بصورت برنامه دراوردن ،طرح يا نقشه اى تهيه کردن ،ابتکار کردن

swapping “مبادله کامپيوتر : تعويض”

sinuous داراى شيارهاى موجى ،مارپيچى ،غيرمستقيم ،گمراه کننده

swap out کامپيوتر : مبادله کردن به خارج

sinuous flow معمارى : جريان موجى

swap in کامپيوتر : مبادله کردن به داخل

sinus “سينوس( در کالبدشناسى)،(تش ).درون حفره هاى پيشانى وگونه ها،معصره ،ناسور،گودال ،کيسه ،حفره ،مغ ،جيب روانشناسى : سينوس”

sinusitis (تش ).ورم سينوس ها،ورم درون حفره هاى سر يا جيب هاى هوايى