disown مالکيت چيزى را انکارکردن ،ردکردن ،از خود ندانستن ،نشناختن ،عاق کردن
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه disorintate
disorintate )=disorient(مالکيت چيزى راانکار کردن ،ردکردن ،ازخودندانستن ،نشناختن ،عاق کردن
Read More »ترجمه کلمه disorientation
disorientation روانشناسى : گم گشتگى
Read More »ترجمه کلمه disorientate
disorientate ازخاورگردانيدن ،ازخودبيخودکردن
Read More »ترجمه کلمه disorient
disorient بهم خوردن ،ناجورشدن ،غيرمتجانس شدن
Read More »ترجمه کلمه disorganized
disorganized روانشناسى : در هم ريخته
Read More »ترجمه کلمه disorganize
disorganize “مختل کردن نظم ،درهم وبرهم کردن ،مختل کردن ،بى نظم کردن ،تشکيلات چيزى رابرهم زدن قانون ـ فقه : منحل کردن علوم نظامى : به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن”
Read More »ترجمه کلمه disorganization
disorganization “بهم ريختگى قانون ـ فقه : انحلال روانشناسى : در هم ريختگى”
Read More »ترجمه کلمه disorderly house
disorderly house خانه بدنام ،فاحشه خانه
Read More »ترجمه کلمه disorderly
disorderly بى نظم ،بى ترتيب ،نامنظم ،مختل ،شلوغ ،ناامن
Read More »