فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
dispend بخش کردن ،توزيع کردن ،دادن ،معاف کردن ،بخشيدن
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه dispel
dispel برطرف کردن ،دفع کردن ،طلسم را باطل کردن
Read More »ترجمه کلمه dispateh
dispateh فرستادن ،روانه کردن ،گسيل داشتن ،اعزام کردن ،مخابره کردن
Read More »ترجمه کلمه dispatching priority
dispatching priority کامپيوتر : شماره کارها براى مشخص کردن تقدم انها
Read More »ترجمه کلمه dispatching
dispatching “اعزام ،توزيع امکانات کامپيوتر : توزيع امکانات”
Read More »ترجمه کلمه dispatcher
dispatcher “اعزام کننده امکانات ،اعزام کننده ،توزيع کننده امکانات کامپيوتر : توزيع کننده امکانات بازرگانى : فرستنده”
Read More »ترجمه کلمه dispatch route
dispatch route علوم نظامى : جاده تحت کنترل خودى در زمان مشخص مسير اعزام پرسنل
Read More »ترجمه کلمه dispatch order
dispatch order بازرگانى : سفارش حمل سريع
Read More »ترجمه کلمه dispatch money
dispatch money بازرگانى : پاداش سرعت کار،جايزه يا انعام بارگيرى يا تخليه سريع
Read More »ترجمه کلمه dispatch
dispatch “قتل ،ارسال کردن ،حمل مخابره کردن ،اعزام يکانها،گسيل داشتن ،گسيل کردن ،اعزام داشتن ،اعزام کردن ،اعزام ،روانه کردن ،فرستادن ،مخابره کردن ،ارسال ،انجام سريع ،کشتن ،شتاب ،پيغام ،توزيع امکانات کامپيوتر : انتخاب کار بعدى و اماده کردن ان براى پردازش قانون ـ فقه : despatch بازرگانى : ارسال علوم نظامى : عزيمت فرستادن پيام”
Read More »