dispersion coefficient روانشناسى : ضريب پراکندگى
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه dispersion
dispersion “پراکندگى شار مغناطيسى ،تجزيه نور،پخش شدگى ،متلاشى شدن خاکدانه ها به ذرات ،پراکندگى تير،پراکندگى( درامار)،پراکندگى ،انتشار،اوارگى ،تجزيه نور،تفرق علوم مهندسى : پراکندگى فوران مغناطيسى کامپيوتر : پراکندگى معمارى : اوليه شيمى : پاشيدگى روانشناسى : پراکندگى زيست شناسى : پراکندگى بازرگانى : پراکندگى علوم هوايى : پراکندگى علوم نظامى : منطقه پراکندگى ،تفرقه گسترش يکان”
Read More »ترجمه کلمه dispersing agent
dispersing agent شيمى : عامل پاشنده
Read More »ترجمه کلمه dispersible
dispersible متفرق شدنى
Read More »ترجمه کلمه disperser
disperser شيمى : عامل امولسيون کننده
Read More »ترجمه کلمه dispersedly
dispersedly بطور متفرق
Read More »ترجمه کلمه dispersed phase
dispersed phase “فاز پاشيده شيمى : فاز ناپيوسته”
Read More »ترجمه کلمه dispersed intelligence
dispersed intelligence کامپيوتر : يک سيستم شبکه که در ان قدرت محاسباتى در کل شبکه کامپيوترى توزيع يا پخش شده است
Read More »ترجمه کلمه dispersed data processing
dispersed data processing کامپيوتر : پردازش اطلاعات به صورت توزيعى
Read More »ترجمه کلمه disperse system
disperse system شيمى : سيستم پاشيده
Read More »