فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
distributed load “معمارى : گسترده بار علوم هوايى : نيرويى که به يک نقطه اثر نمى کند بلکه مانند نيروى هوا روى يک سطح بريک خط يا يک سطح وارد ميشود”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه distributed learning
distributed learning روانشناسى : يادگيرى فاصله دار
Read More »ترجمه کلمه distributed lag
distributed lag توزيع فاصله زمانى
Read More »ترجمه کلمه distributed flood ligh system
distributed flood ligh system عمران : روشنائى کلى توسط پروژکتور
Read More »ترجمه کلمه distributed fire
distributed fire “اتش گسترده ،اتش تقسيم شده علوم نظامى : اتش توزيع شده”
Read More »ترجمه کلمه distributed design
distributed design کامپيوتر : طرح توزيعى
Read More »ترجمه کلمه distributed data processing
distributed data processing “پردازش داده توزيع شده کامپيوتر : داده پردازى توزيعى”
Read More »ترجمه کلمه distributed data base
distributed data base کامپيوتر : پايگاه داده توزيعى
Read More »ترجمه کلمه distributed capacity
distributed capacity الکترونيک : ظرفيت منتشر
Read More »ترجمه کلمه distributed
distributed توزيع شده
Read More »