ترجمه کلمه efflux

efflux پخش بخارج ،انتشار بخارج ،جريان

ترجمه کلمه effluvium

effluvium “جريان( درالکتريسته و نور و مغناطيس)،پخش بخارج ،هواى گرفته و خفه ،استشمام هواى خفه و گرفته روانشناسى : هاله”

effluent “بخارج پخش کننده ،منتشر شونده ،سارى ،فاضل اب ،نهر فرعى ،اب رو شيمى : سيال خروجى”

effluence پخش ،انتشار

efflorescent متبلورشونده ،پوشيده ازگرداملاح ،شوره زده

efflorescence “شوره زدگى ،شکوفايى ،شکفتگى ،شوره زنى معمارى : شکفتگى شيمى : شکفتگى”

effloresce گل کردن ،شکوفه کردن ،شوره کردن

efflore scence عمران : قشر سفيد رنگى که در سطح بتن بوجود ميايد

effigy “تصوير برجسته ،صورت ،تمثال تهيه کردن ،پيکرک معمارى : چهره برجسته روى سکه”

efficiently از روى کفايت و لياقت