exposure station “علوم هوايى : ايستگاه هوايى علوم نظامى : ايستگاه هوايى”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه exposure of a crime
exposure of a crime قانون ـ فقه : کشف جرم
Read More »ترجمه کلمه exposure meter
exposure meter “دستگاه سنجش نوردهى علوم مهندسى : نورسنج”
Read More »ترجمه کلمه exposure dose
exposure dose “مقدار دوز مصرفى ،دوز دريافتى( ش م ر) علوم نظامى : دوز دريافتى”
Read More »ترجمه کلمه exposure
exposure “پرتوگيرى ،در معرض ديد قرار گرفتن ،ظاهر شدن ظهور،کشف شدن ،پيدا شدن ،درمعرض گذارى ،اشکارى ،افشاء،نمايش ،ارائه علوم مهندسى : نوردهى شيمى : پرتودهى زيست شناسى : در معرض نهادن علوم نظامى : ظاهر شدن عکس”
Read More »ترجمه کلمه expostulatory
expostulatory عتاب اميز،سرزنش اميز،تعرض اميز
Read More »ترجمه کلمه expostulator
expostulator عتاب کننده ،سرزنش کننده ،نصيحت کننده باسرزنش
Read More »ترجمه کلمه expostulation
expostulation عتاب ،سرزنش
Read More »ترجمه کلمه expostulate
expostulate سرزنش دوستانه کردن ،عتاب کردن
Read More »ترجمه کلمه expostfacto
expostfacto قانون ـ فقه : عطف به ماسبق نشدن قانون
Read More »