ترجمه کلمه fair competition

fair competition “رقابت عادلانه بازرگانى : رقابت منصفانه”

ترجمه کلمه fair-catch

fair-catch “توپ لگدخورده را خوب گرفتن( فوتبال امريکايى) ورزش : توپ لگدخورده را خوب گرفتن”

ترجمه کلمه fair average quality (f.a.o.)

fair average quality (f.a.o.) بازرگانى : کيفيت متوسط مناسب

ترجمه کلمه fair arbitration

fair arbitration قانون ـ فقه : حکومت عدل

ترجمه کلمه fair

fair “منصفانه ،نمايشگاه کالا،زيبا،لطيف ،نسبتا خوب ،متوسط،بور،بدون ابر،منصف ،نمايشگاه ،بازار مکاره ،بى طرفانه علوم مهندسى : نمايشگاه کالا قانون ـ فقه : منصفانه ،بيطرفانه بازرگانى : نمايشگاه ،هفته بازار عادلانه”