finding “يافته ،حکم ،افزار،انچه کارگر از خود بر سر کار مى برد،يافت ،کشف ،اکتشاف ،يابش معمارى : مکشوفات روانشناسى : يافته”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه finder switch
finder switch الکترونيک : شماره ياب
Read More »ترجمه کلمه finder
finder “عنصر مرکزى يک محيط عملياتى و برنامه اى که ميان ساير چيزها فايلهاى ذخيره شده روى ديسک ها را نشان مى دهد،يابنده ،پيدا کننده کامپيوتر : فايندر”
Read More »ترجمه کلمه findable
findable پيداکردنى
Read More »ترجمه کلمه find touch
find touch “بيرون فرستادن توپ نزديک خط دروازه براى تجمع نزديک( رگبى) ورزش : بيرون فرستادن توپ نزديک خط دروازه براى تجمع نزديک”
Read More »ترجمه کلمه find out
find out دريافتن ،پى بردن ،کشف کردن ،مکشوف کردن
Read More »ترجمه کلمه find and replace
find and replace کامپيوتر : پيدا کردن و جايگزين نمودن
Read More »ترجمه کلمه favorsome
favorsome = flavorful
Read More »ترجمه کلمه find
find “يافتن ،جستن ،تشخيص دادن ،کشف کردن ،پيدا کردن ،چيز يافته ،مکشوف ،يابش کامپيوتر : فرمانFIND ورزش : يافتن بوى شکار”
Read More »ترجمه کلمه finch
finch (ج.ش ).سهره وانواع ان ،خانواده سهره
Read More »