ترجمه کلمه fomalhaut

fomalhaut “فم الحوت علوم دريايى : دهان ماهى”

ترجمه کلمه folly

folly نابخردى ،ابلهى ،حماقت ،نادانى ،بيخردى ،قباحت

feedstuff خوراک حيوانات ،علوفه

follwer پيرو،تابع ،شاگرد،مريد،مقلد،تعقيب کننده

followism قانون ـ فقه : دنباله روى

following sea “علوم نظامى : موج پاشنه علوم دريايى : موج پاشنه”

following on از پى اينده ،زيرين ،شرح ذيل ،پيروان ،تابعين

following my lead يک جور بازى که هر بازيکن را وادار ميکنند هرکارى که استاد کرد او نيز بکند

following distance “فاصله بين وسائط نقليه معمارى : فاصله ميان خودروها”

following “تالى ،دنباله ،تعقيب ،پيروى ،زيرين ،شرح ذيل قانون ـ فقه : تشيع ،لاحق”