ترجمه کلمه four-handed

four-handed چهاردست ،چهاردستى ،چهارتايى

ترجمه کلمه four-gear drive

four-gear drive علوم مهندسى : گيربکس چهار دنده

four freedoms “ازاديهاى چهارگانه ،ازادى در نطق و بيان عقيده ،دين قانون ـ فقه : رهايى از احتياج و بالاخره ازادى از ترس”

four forces of nature نجوم : چهار نيروى بنيادى طبيعت

four-footed چهارپا

four dimensional چهار بعدى ،مربوط به بعد چهارم

four-cycle engine علوم هوايى : موتور چهارزمانه

four cycle چهار چرخه ،داراى چهار دور يا دوره

female slave with a child “with a child from her master قانون ـ فقه : ام ولد”

four cup robinson anemometer عمران : بادسنج چهارفنجانى رابينسون