framer تنظيم کننده ،قاب ساز
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه framentary
framentary پاره پاره ،تکه تکه ،شکسته ،ناقص
Read More »ترجمه کلمه framed building
framed building معمارى : ساختمان تير پايه اى
Read More »ترجمه کلمه framed
framed ساخته ،درست شده
Read More »ترجمه کلمه framebuffer
framebuffer کامپيوتر : يک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه ديجيتالى که براى ذخيره يک تصوير کامپيوترى بکار مى رود
Read More »ترجمه کلمه frame work
frame work بازرگانى : چهارچوب
Read More »ترجمه کلمه frame-up
frame-up “پرونده سازى قانون ـ فقه : توطئه”
Read More »ترجمه کلمه frame partition
frame partition “جداگر سازه دار،تيغه تيرپايهاى معمارى : تيغه قالبى”
Read More »ترجمه کلمه frame of reference
frame of reference روانشناسى : چهارچوب داورى
Read More »ترجمه کلمه feminity
feminity زنانگى ،حالت زنانه ،طبقه زنان ،جنس زن
Read More »