flash card ورقه اى که روى ان کلمات يا اعداد يا تصاويرى نوشته شده و معلم انرا براى زمان کوتاهى بشگردان نشان ميدهد،ورقه تمرين بصرى
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه flash butt welding
flash butt welding علوم مهندسى : جوشکارى لب به لب
Read More »ترجمه کلمه flash burn
flash burn علوم نظامى : سوختگى حاصله از برق ترکش اتمى
Read More »ترجمه کلمه flash bulb
flash bulb علوم مهندسى : فلاش دوربين عکاسى
Read More »ترجمه کلمه flash blindness
flash blindness علوم نظامى : کورى حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمى
Read More »ترجمه کلمه flash 3
flash 3 “مخابره کردن( با چراغ) علوم دريايى : چراغ زدن”
Read More »ترجمه کلمه flash 2
flash 2 “چشمک زدن( بويه هاى چراغدار) علوم دريايى : چشمک زدن”
Read More »ترجمه کلمه flash 1
flash 1 علوم دريايى : انى
Read More »ترجمه کلمه flash
flash “درخش ،درخشيدن ،نور مختصر،پيام انى يا برق اسا،نور،روشنايى مختصر،يک ان ،لحظه ،بروز ناگهانى ،جلوه ،تشعشع ،برق زدن ،ناگهان شعله ور شدن ،زود گذشتن ،فلاش عکاسى ،تلالو،تاباندن علوم مهندسى : درخش شيمى : تابش انى زيست شناسى : درخش علوم نظامى : برق دهانه توپ يا تفنگ”
Read More »ترجمه کلمه filiate
filiate مربوط ساختن ،اشناکردن ،پيوستن ،بفرزندى پذيرفتن
Read More »