ترجمه کلمه flexor

flexor “(تش ).عضله خم کننده ،جمع کننده روانشناسى : تاکننده ورزش : عضله تاکننده”

ترجمه کلمه flexionless

flexionless بى صرف ،غيرقابل صرف

flexional صرف دار،صرف شو،منصرف ،وابسته به صرف

flexion reflex روانشناسى : بازتاب خمش

flexion ” )=flection(خميدگى ،انحناء روانشناسى : خمش”

filled with water دال بر جدايى

flexility نرمى ،قابليت تغيير

flexile نرم ،رام شو،قابل تغيير،قابل تطبيق

flexibtlity انعطاف پذيرى

flexibly بطور قابل انحناء،به نرمى