flush “شستن با جريان سريع ،جارى شدن سرخ شدن ،رويانيدن ،جريان ،لبريز،همسطح ،بطورناگهانى غضبناک شدن ،بهيجان امدن ،چهره گلگون کردن( در اثر احساسات و غيره)،سرخ شدن ،قرمز کردن ،اب را با فشار ريختن ،سيفون توالت ،ابريزمستراح را باز کردن( براى شستشوى ان)،تراز کردن( گاهى با)up علوم مهندسى : فراوانى کامپيوتر : خالى کردن قسمتى از حافظه و محتويات ان معمارى ...
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه flurry
flurry سراسيمگى ،تپش ،بادناگهانى ،سراسيمه کردن ،اشفتن ،طوفان ناگهانى ،باريدن ناگهانى
Read More »ترجمه کلمه fluorspar
fluorspar “= fluorite علوم مهندسى : فلوريت”
Read More »ترجمه کلمه fluorosis
fluorosis (طب )مسمويت در اثر فلور وترکيبات ان
Read More »ترجمه کلمه fluoroscope
fluoroscope فلورسکوپ ،صفحه شفاف راديوسکپى
Read More »ترجمه کلمه fluorometer
fluorometer علوم مهندسى : دستگاه اندازه گيرى فلورسانس
Read More »ترجمه کلمه fluorite
fluorite “فلواريت علوم مهندسى : فلوريت”
Read More »ترجمه کلمه filter crystal
filter crystal علوم مهندسى : کريستال صافى
Read More »ترجمه کلمه fluorine
fluorine “symb: F،(ش ).فلورين ،فلور شيمى : فلوئور”
Read More »ترجمه کلمه fluorination
fluorination “فلوئوردار کردن شيمى : فلوئوردار شدن”
Read More »