ترجمه کلمه fog signal

fog signal “علامت مه علوم نظامى : علايم مه”

ترجمه کلمه filthily

filthily به پليدى ،پليدانه ،بزشتى ،بطورناشايسته

fog oil علوم نظامى : روغن مخصوص يا سوخت مخصوص دستگاههاى توليد دود مصنوعى

fog nozzle “مه پاش ،مه افشان( ضد حريق) علوم نظامى : مه افشان”

fog lookouts “ديدبانهاى هواى نامساعد علوم نظامى : ديدبان هواى بد”

fog lamp علوم مهندسى : لامپ مه شکن

fog horn علوم دريايى : بوق مه

fog-dog روشنايى کم که درهنگام مه گرفتگى نزديک افق ديده ميشود

fog-curing room عمران : اطاق نمدارى که نمونه هاى بتن ازمايشى را در ان نگهدارى ميکنند

fog-bank توده مه که ازدور( دردريا )نمودارباشد،سراب دريايى